درباره من

من سمیه فروزنده هستم.

زندگی من با کاغذ و کتاب به غیر از مدرسه هیچ ارتباطی نداشت. بعد از دیپلم از همان حداقل رابطه هم دور شدم . پس از ازدواج و تولد اولین فرزندم به اصفهان مهاجرت کردیم. زندگی‌ من قدم به قدم در مسیر تغییر قرار گرفت.

 با تنها شدنم به کتاب خواندن که بسیار دوست داشتم پرداختم. پس روزها و تنهایی من معنای فراتر از بودن پیدا کرد.

از جنگ‌و‌صلح شروع کردم. تا مسخ خوشه‌های‌خشم، جنایات‌و‌مکافات، بوف‌کور، و…..

سالها بعد تغییر رشته دادم. پیش‌دانشگاهی ادبیات خواندم. کنکور دادم. در رشته‌‌ی ادبیات عرب کاردانی ادامه تحصیل دادم.

پس از تولد دومین فرزندم دانشگاه را رها کردم. برای آن‌که چیزی که در جستجوی آن بودم را نیافته بودم.

در تمام این سال‌ها این پرسش که چرا با انجام دادن هیچ کاری حتا نقاشی درون من مأوایش را نمی‌یابد گذشت؟

پس باز به کتاب‌خوانی پرداختم. ابله، آناکارنینا، خانواده‌تیبو، جزء از کل، بربادرفته، در جستجوی زمان از دست رفته، بیگانه و…..

دوست و آشنا سؤال‌شان با دست در دست بودن من با کتاب‌ها این بود از این همه خواندن چه فایده و سود؟

اما باز هم خواندم. زیرا تنها زمانِ کتاب خواندن بود که من، من بودم. و پناهی برای آنچه باید باشد و نمی‌یافتم و نبود.

تا شروع به نوشتن کردم. البته از دل‌نوشته شروع شد تفننی، بدون هیچ طرحی، کتاب‌خوار شدم. اما هنوز از دنیای نوشتن هیچ نمی‌دانستم. کتاب خریدن، عضو کتابخانه شدن، امانت گرفتن کتاب از دوستان و هر آن‌چه من می‌خواستم تنها خواندن شد و نوشتن. شروع به نوشتن داستان کوتاه کردم. 

بعد شکل‌ و شمایل نوشتنم تغییر کرد‌.از آن من کذایی‌ام فاصله گرفتم و من خود حقیقی‌ام شدم. آنچه باید باشد را در نوشتن یافتم. دوره‌های آموزشی و علاقه‌ای که هر روز بیش از پیش شد. پس این‌گونه نوشتن زندگی، چگونگی زیستن و نگاه من به جهان را تغییر داد.

بعدها جمله‌ی از ناتالی گلدبِرگ همانی بود که من تجربه کرده بودم.

اگر کتاب‌های خوب بخوانید، در موقع نوشتن همان مطالب از درون‌شمامی‌جوشد. 

 

پس تا به امروز عاشقانه می‌نویسم، می‌خوانم بدون هیچ توفقی. می‌دانم خوشبختی من و غنای زیستن و بودنم، تنها خلاصه شده‌‌است در نوشتن و خواندن.

نوشتن به من آموخت هرگز برای آموختن و زندگی کردن دیر نیست. 

در این وب‌سایت ایده‌هایم را برای نوشتن ارائه می‌دهم.

از دنیای نویسندگی می‌نویسم.

هم‌چنین بهترین کتاب‌های کمتر دیده‌شده که از آن‌ها بسیار آموخته‌ام، و مطالعه کردن آن‌ها برای نویسنده شدن و متمایز اندیشیدن لازم است را معرفی می‌کنم.

البته علت مهجور ماندن آن‌ها را هرگز نیافته‌ام.