تمرین نویسندگی (نقل‌قول‌نویسی)

نقل‌قول‌نویس

سهمیه‌ی امروز من از قصار‌شکافی این جمله است.

این شما و این هم نقل‌قولی از ساموئل جانسون

«هر روزی که در آن با شخص تازه‌ای آشنا نشوم آن روز را از دست رفته می‌دانم.»

با خوانش جمله دستم را سایبان چشمانم می‌کنم تا به امروزم نگاهی ژرف و عمیق داشته باشم.

آیا امروز با شخص تازه‌ای آشنا شده‌ام؟

بله با یک عدد منشی دکتر که مزین بود به یک ماسک سیاه و من تنها چشمان مشکی‌اش را ملاقات کردم.

از من خواست کارتی برای نوبت بگذارم البته من هم مثل شما هنوز از این مدل نوبت‌‌دهی برای همیشه در حیرتم. اما من کارتی همراه نداشتم و سوئیچ ماشین را تعارف می‌کنم.

مقصد بعدی من کتابفروشی است برای تهیه‌ی کتاب‌‌هایی که نیاز دارم. اشخاص بسیاری را آنجا می‌بینم. با یک عدد فروشنده آشنا شدم. نام کتابی را می‌پرسم اما حیف که هرچه گشت و من گشتم نبود.

کتاب‌های زیادی در زمینه‌ی نویسندگی و داستانی معرفی می‌کند. و من دست آخر تنها با دو کتاب، کتاب‌فروشی را ترک می‌کنم. البته که نه برای همیشه.

بعد با یک عدد خانم بسیار خوش‌صحبت آشنا می‌شوم. از سفرش در زمستان تعریف کرد و از مادر جوانش که قربانی دوران کرونا بود.

اما می‌دانم تمام این شناخته‌های جدید من با همه‌ی طراوت و نکته‌های‌ مهم آن، شناخت  ژرف نیستند.

در راه بازگشت و حین رانندگی به این فکر می‌کنم بکرترین آشنایی که مرا به روح دیگری پیوند می‌زند تا به عمیق‌ترین احساسات یک انسان دست پیدا کنم و  تنها یک آشنایی سطحی نباشد چگونه امکان‌پذیر است؟

بعد از برگشت به خانه و با نگاه به کتاب‌های ردیف شده روی میز کارم به این موضوع پی می‌برم که آشنایی با یک نویسنده از طریق کتاب‌های آن می‌تواند یک آشنایی عمیق‌ محسوب شود.

پس از خود می‌پرسم آیا امروز با یک نویسنده‌ی تازه از نزدیک‌ترین‌ زاویه آشنا شده‌ام؟

بله امروز با خوانش کتاب آقا پسر به خانه می‌آید با الن الکساندر میلن آشناشده‌ام.

با من هم‌قدم شوید تا شما هم امروز با یک شخص تازه آشنا شوید تا روزتان از دست نرود.

در صفحه‌ی ابتدایی‌ کتاب دربارهٔ نویسنده‌ این‌گونه آمده است.

الن الکساندر میلن به سال ۱۸۸۲ در اسکاتلند زاده شد. پدرش در لندن مدیرِ یک مدرسهٔ ابتدایی بود و او، آموزش‌های نخستین و دوران بلوغ را در این شهر و در محضر نویسندهٔ نامدار انگلیسی اِچ. جی. وِلز طی کرد.

اولین اثر ادبی او در مجلهٔ فکاهی پانچ به چاپ رسید و یک ماه بعد، در سن بیست و‌ چهارسالگی به عنوان معاون سردبیر به استخدامِ این نشریهٔ معروف درآمد، و تا شروع جنگ جهانی اول_ که به جبههٔ فرانسه اعزام گردید، در این شغل باقی ماند.

رسالهٔ ضد جنگ او به نام صلحِ افتخارآمیز به سال ۱۹۳۴ منتشر و با موفقیت بسیار روبه‌رو گردید. در فاصلهٔ دو جنگِ جهانی اول و دوم «اِی. اِی. میلن»به کارِ بی‌وقفه نوشتن ادامه داد و مجموعه داستان‌های متعدد او یکی پس از دیگری انتشار یافت.

«میلن» در قصه‌هایی که برای کودکان می‌نوشت شخصیت خرس مشهور «پو» pooh را خلق کرد که محبوبیت بسیار کسب کرد و تا به امروز به اکثر زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه و در میلیون‌ها نسخه منتشرشده‌است.

وی نمایشنامه‌های بسیار نوشته و در زمان حیات‌اش به اجراهای موفقیت‌آمیز در آمده….از جمله این آثار می‌توان «خوش‌بیار»، «نامادری»، «مردی با کلاهِ‌شاپو»، و «جوجه اردک زشت» را نام برد.

نمایشنامهٔ «آقا پسر به خانه می‌آید» در این ژانر، چه بسا بهترین نمونهٔ کار او باشد. نگاه شوخ‌وشنگ و به ظاهر غیرمسئولِ بی‌درد او به جدیدترین و عمیق‌ترین مسایل اجتماعی زمان خویش، تأمل‌برانگیز است. پس با مطالعه این کتاب با شخصیت‌های تازه یعنی نویسنده‌ی و شخصیت‌های داستانی آشنا می‌شوم و امروز عمق می‌یابد.

حالا شما دوست عزیز بگویید امروز با چه شخص تازه‌ای که می‌تواند یک نویسنده یا شخصیت‌های یک داستان هم باشد آشنا شده‌اید با ما به اشتراک گذارید تا امروز هم از دست نرود.

با آرزوی بهروزی برای شما

نویسنده: سمیه فروزنده

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *