نقلقولنویسی
«آینده دشمن نوشتن است.» بهار رهادوست
برای روشن شدن مطلب خودم را مخاطب قرار میدهم و جمله را به صورت سؤالی مینویسم.
چگونه آینده دشمن نوشتههای تو میتواند بشود؟
به سبک و سنگین کردن جوانب مختلف موضوع میپردازم. پس در زیر خروارها نکته، سه نکتهی ریز اما مهم را مییابم.
۱) نوشتن را به آینده سپردن یعنی به خود وعدهی روزی خالی و لبریز از نوشتن دادن که قابل ذکر است ناممکنترین اتفاق در این روزگار است و هیچگاه میسر نمیشود.
۲) موکول کردن نوشتن به آینده گاه ریشه در کمالگرایی، اهمالکاری، ترس از انتشار هم دارد.
به همین دلیل آینده را به سطل زباله تبدیل میکند. اما یک نویسنده در همین خرده زمانهای کوتاه و به هر بهانه باید با نوشتن دستش را گرم نگه دارد.
۳) نکتهی کلیدی دیگر سؤالاتی است که در مورد فرجام و آیندهی نوشتههایمان مطرح میکنیم که باعث میشود آینده دشمن نوشتن محسوب شود.
آن چه مینویسم چه میشود؟
آیا این داستان چاپ هم میشود؟
چگونه چاپش کنم؟
کتاب چاپ شده را چگونه به فروش برسانم؟
استقبال از این کتاب چگونه است؟
اما نویسنده باید در زمان نوشتن از اینگونه پرسشها فرسنگها فاصله بگیرد. تنها به نوشتن بیندیشد، و در همین روزمرگیها و شلوغ بازار زندگی حتا برای دقایقی کوتاه به نوشتن بپردازد.
و از موکول کردن نوشتن به فردا و فرداهای نیامده پرهیز کند. و تنها همین حالا و اکنون برای لذت بنویسد.
نویسنده: سمیه فروزنده
آخرین دیدگاهها