یکی از اشتباهات بزرگ من در سالهای اولی که با نوشتن آشنا شده بودم، همین بود که از منظومهی بزرگ نویسندگی، تنها سیارک داستان کوتاه را میشناختم و تمام.
برای همین خیلی از حرفهایم ناگفته میماند، و هیچ قالبی برای گفتن آنها نمییافتم و بسیاری از ایدههایم اینگونه نیست و نابود شده بود.
اما با مطالعهٔ چند زندگینامه متوجه شدم که بیشتر نویسندگان در حیطههای بیشماری به نوشتن پرداختهاند.
چه راه دور برویم. غلامحسین ساعدی که چندی پیش کتاب ترسولرز را از او خواندم. و بسیار از او آموختهام. نمایشنامهنویس، تکنگار، مترجم کتاب داستان هم بوده است. و هزاران نویسندهی دیگر مثل جولیا کامرون که این روزها کتاب راه هنرمند را از آن میخوانم به شکلهای مختلف به نوشتن پرداخته است.
پس مییابم نویسندگی منظومهٔ است با سیارهها و سیارکها و اخترکهای بسیار از جمله کاریکلماتور، داستانک، خردهخاطره، گزینگویه، مقالهیشخصی، یادداشتروزانه، شعر، نقلقولنویسی و هزاران گونهی دیگر نوشتن.
پس با خودم میگویم: «برای نویسنده شدن در وهلهی نخست باید سیارهشناس شوی. یعنی ژانرهای گوناگون از نمایشنامه گرفته تا فلسفه، رمان، شعر، روانشناسی، فیلمنامه، مقاله، جامعهشناسی، تاریخ را بشناسی و در مورد آنها مطالعه داشته باشی، تا ذهنت غنی شود. و بتوانی در گونههای متنوع بنویسی. تا برای حرفهایت بهترین شکل و چهارچوب را بیابی. پس از همان دقایق درک کردن این موضوع، رویهٔ نوشتن و خواندنم را تغییر دادم.
و حالا پس از سالها که از آن موضوع گذشته است، دیگر تنها ساکن سیارک داستان کوتاه نیستم. به سیارهها و سیارکهای دیگر هم سر میزنم. و سبکهای دیگرِ نوشتن را هم امتحان میکنم. دیروز به سیارک کاریکلماتور نقلمکان کردم از پرویز شاپور خواندم و عباس گلکار. و در همان حال و هوا هم نوشتم. و امروز به سیارک داستانک و خردهخاطره سفر کردم و بسیار نوشتم. زیرا اکنون میدانم برای حرفهی شدن در نویسندگی باید شبیه به شازده کوچولو باشم و به همهٔ سیارهها و سیارکهای نویسندگی سفر کنم. چون در همین رصد کردنهاست که یک سیاره یا سیارک جدید میتوان کشف کرد. مثل اتفاقی که برای هزاران نویسندهٔ دیگر هم رخ داده است.
سمیه فروزنده
آخرین دیدگاهها