«دستگاه رنجساز»
کتابی که در این هفته باید میخواندیم و در دورهمی کتابخوانی در مورد او صحبت میکردیم، کتاب نیلوفر و مرداب است. و حال بحث میرود تا میرسد به یک دستگاه به نام دستگاه رنجساز.
این کلمه را از زبان خانم دکتر حیدری میشنوم. با خودم میگویم: «این دیگه چه دستگاهیست؟» و شگفتیام زمانی است که او میگوید: «این دستگاه را از مادرانمان به ارث میبریم و آنها هم از مادرانشان و باز ما هم آن را برای فرزندانمان به ارث میگذاریم.»
هنوز نمیدانم طریقهٔ ساخت و کار این دستگاه چگونه است؟ و چرا آن را به ارث میبریم و به ارث میگذاریم؟
خانمی که دارد چایش را شیرین میکند میپرسد: «این دیگه چه دستگاهیست؟»
و پاسخ: «این دستگاه برای تو رنج میسازد حتا گاهی کاذب و دروغین یعنی تو را وادار میکند، غم و غصهی در زندگی خودت بیایی. و حتا اگر نیافتی با دوست و آشنایان تماسی بگیری و برای امروزت یک رنج به عاریه بگیری و فعلن غصه بخوری. و تا فردا هم خدا کریم است.
و جالب این است که شاید آن دوست و آشنا هم رنج و غصهی جدیدی نداشته باشد، اما این زنجیره نباید قطع شود پس او باید بگردد و بگردد و از در و همسایه یا حتا افرادی که شاید آنها را نمیشناسید یک رنجی را قرض بگیرد، تا کار شما فعلن راه بیفتد و رنج روزتان تأمین شود.»
خانم دکتر باز میگوید: «باید این دستگاه را بشناسید و آن را تا جایی که میشود از خودتان دورِ دور کنید. و حتا دور کردن هم نه، باید آن را بشکنید آن هم به هزار تکه.»
و من روزهاست به این دستگاهٔ عظیمالجثه فکر میکنم، زیرا حالا مییابم همین دستگاه بوده که خیلی از روزها من را از نوشتن و خواندن، یعنی از زندگی دور کرده است.
و میاندیشم که در این روز و روزگار این دستگاه کار و بارش اتفاقن از همیشه سکهتر شده، چگونه؟
به وسیلهٔ رسانههای مجازی یک دستگاه بیستوچهار ساعته و آمادهٔ خدمت در هر شرایطی، طوری که در حال بلعیدن کامل همهٔ ماست.
و راهکار من محدود کردن و حتا حذف کردن رسانههای بسیار، پس روزنههای ورود این دستگاه را روزهاست که مسدود کردهام، و کار به جای رسیده که فروشندهٔ دستگاه رنجسازم شده است.
البته فقط به عتیقهفروشیها و موزهها تا این دستگاه را قبل از شکستن و هزار تکهکردنش بفروشم. تا برای شناختن و درس عبرت دیگران استفاده شود.
و امیدوارم یک روز همهٔ ما این دستگاه را بشناسیم و آن را بشکنیم تا هرگز آن را به ارث نگذاریم و در تاریخ بنویسند که ما قطعکنندهٔ این زنجیره بودهایم.
سمیه فروزنده
آخرین دیدگاهها