آموزش نویسندگی «این رابطه است که ایده می‌سازد»

نویسندگی از تنهایی شروع نمی‌شود، از رابطه آغاز می شود.

یکی دیگر از اشتباهاتی که در مسیر نویسندگی مرتکب می‌شدم را یافتم، در مورد روابط با دیگران است. سال‌ اول نوشتن بود که به این نتیجه رسیدم که هرچه از دیگران دورتر شوم و تنهاتر، بازدهی نوشتن و خواندنم بیشتر می‌شود.

در روزهای اول خوب جواب می‌داد، چون هنوز لبریز از گفتن بودم. اما بعد از مدتی چنته‌ام خالی خالی شد و دیگر چیزی نبود که در مورد آن بنویسم. پس متوجه شدم وقتی دیداری هست و کلامی، آن روز برعکس باورِ من، حرف برای نوشتن هم بی‌شمارتر می‌شود و ایده بسیار.

در یکی از همین گپ‌و‌گفت‌ها بود که دوستی در میان کلامش گفت: «به گمانم از محدود آدم‌های هستی که از تنهای، حتا زمان کرونا هم هیچ غمی بر دلت ننشست.»

می‌گویم: «خب اگر این را چندی پیش پرسیده بودی جوابم بله بود. اما حالا قضیه برایم فرق کرده است. چون تنهایی و خلوت یک بُعد از دنیای نویسندگی است، و یکی از مهم‌ترین رکن‌های نویسندگی هم به شمار می‌آید و اصلن به گمانم چون عاشق تنهایی و سکوت بودم، نوشتن برایم لذت‌بخش‌ترین کار دنیا محسوب می‌شود.

اما نویسندگی به دنیای دیگری هم سخت مرتبط است که من هم مثل تو آن را از قلم انداخته‌ بودم و آن دنیای روابط است. مثل همین گپ‌و‌گفت. زیرا اگر تماشایی و کلامی نباشد، چگونه چاه نوشتن لبالب از ایده بشود و نویسنده حرفی برای نوشتن داشته باشد؟»

و امروز که باز گذرم به این گفت‌وگو می‌افتد. مطمئنم پیش‌زمینهٔ کلیدی بهره بردن از روابط و معاشرت‌ها، تنهایی‌ست. تا بتوان به موضوعات اندیشید و آن‌ها را روی دایرهٔ کاغذ ریخت و چیزی گران‌بها از آن‌ها استخراج کرد.

و اما موضوعی که در مورد تنهایی اهمیت دارد این است که این تنهایی باید با اختیار تام ما صورت گیرد، تا به نوشتن، تفکر و غربالگری دیده‌ها و شنیده‌های‌ ما منجر بشود، زیرا ذهن نویسنده در این تنهایی‌های خودخواسته و آگاهانه پرورش می‌یابد و می‌تواند حرف تازه‌ای برای نوشتن بیابد.

کریستین بوبَن در این زمینه می‌گوید: «تنها شرط آموختن، تنهایی است این شرطِ لازم هر تربیت است. آغاز هر تربیت راستین است، و انجام آن نیز هم. و شناختن تنهایی در هر مرتبه‌ای از آن باشیم، کاری است که هرگز آن را پایانی نیست، تنهایی از معلومات ذاتی ذهن است.»

و من بر آن می‌افزایم البته تنهایی که پس از رابطه و معاشرت رخ دهد، به آموختن ختم می‌شود.

پس این روزها خود آغازگر کلام می‌شوم و دورهمی‌های کتابخوانی و معاشرت‌هایی را ترتیب می‌دهم‌. در هر سبکی که باشد، از صحبت با یک رهگذر گرفته تا ایجاد دوستی‌های جدید. زیرا اکنون می‌دانم ایده‌ در رابطه شکل می‌گیرد. پس به خودم گوشزد می‌کنم، تجربه کن. رابطه بساز و ایده بیاب.

و امروز در کتاب خلاقیت تفکر انتقادی به یک عنوان می‌رسم که مرا به شوق می‌آورد و برایم از همین موضوع می‌گوید: «برو تو دل جمع» و این همان چیزی است که هر روز باید با خودم تکرار و تمرین کنم. پس برای بررسی بیشتر موضوع ادامهٔ مطلب را رونویسی می‌کنم زیرا چرایی ساختن ارتباط را به من یادآوری می‌کند.

«بقیه‌ی آدم‌ها تجربه‌هایی دارند که ما هرگز نداشته‌ایم. ایده‌هایی دارند که اصلن به عقل ما نمی‌رسد. می‌توانند چیزها را جوری ببینند که ما اصلن نمی‌توانیم تصورش را هم بکنیم. حتا یک جمله‌ی نصفه نیمه که از دهان کسی در می‌آید ممکن است چشم‌انداز جدیدی را به روی تو باز کند که تا به حال از آن محروم بودی. البته اگر بپرسی و مهم‌تر از آن اگر حاضر باشی گوش بدهی. خوب، یک راه عالی برای متنوع کردن و بسط ایده‌هایت. خیلی ساده است: برو با بقیه صحبت کن. هیچ بعید نیست خیلی زود به نظرات و دیدگاه‌های جدید برسی. از هیچ کدام از کسانی که در اطرافت هستند، غافل نشو. حرف زدن با آدم‌هایی را امتحان کن که تا به حال هرگز هم‌صحبت نبوده‌اید. حتا با آدم‌هایی حرف بزن که ممکن است نتوانند به تو کمکی بکنند.»

و این همان چوب‌جادویی است که برای یک نویسنده شدید کارایی دارد. و این را زمانی لمس کردم که با همین گپ‌و‌گفت‌ها شروع به نوشتن کردم و همان‌ها شدند یادداشت‌های روزانهٔ من و موتور نوشتن و خلاقیت من را روشن نگه داشتند.

و امروز باز هم مطالعهٔ کتاب یک روش برای خلق هزاران ایده تأییدی بود بر آن‌چه که آموخته‌ بودم تا بیشتر به آن پایبند باشم. وقتی که از پنج مرحله برای خلق ایده صحبت می‌کند که شامل:

«۱) جمع‌آوری مواد خام و اولیه

۲) کار بر روی این مواد خام

۳) انکوباسیون (نهفتگی _ کشف) که شما اجازه می‌دهید ناخودآگاهتان کارش را انجام دهد.

۴) تولد ایده

۵) شکل دادن و نهایی کردن ایده، به طوری که مفید فایده واقع شود.»

متوجه می‌شوم که مرحله‌ٔ اول برای یک نویسنده همان رابطه‌سازی است. که به طرق مختلف می‌تواند ساخته بشود و مرحلهٔ دوم همان نیاز به تنهایی برای یک نویسنده است. پس باز با خود تکرار می‌کنم که سرآغاز جسارتِ ایده‌پردازی در نویسندگی از تنهایی شروع نمی‌شود، بلکه از رابطه آغاز می‌شود.

پس این فرمول به ذهنم خطور می‌کند:

رابطه + تنهایی + رابطه = نویسندگی

و علت نوشتن رابطهٔ دوم این است که یک نویسنده بعد از این تنهایی، باز هم به رابطه نیاز دارد یعنی همان مخاطبانش. و با همین رابطهٔ دوم است که فرمول جادویی کامل ساخته می‌شود و نویسنده، نویسنده می‌شود.

سمیه فروزنده

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *