خانهٔ یک نویسنده

خانه‌‌ی یک نویسنده

آیا تا حالا به دور و اطرافت نگاه کرده‌ای؟ آیا محیط تو در راستای هدفت یعنی نویسندگی است یا نه؟

پس به دور و برم نگاهکی می‌اندازم، به غیر از یکی، دو کتاب، بقیهٔ کتاب‌ها پشت درهای بستهٔ کمدها هستند، و به غیر از دفتر یادداشت‌نویسی‌ام و دو خودکار هیچ نشانی از این که روزگارم را چگونه می‌گذرانم و می‌خواهم چه کنم حتا برای خودم هم نیست.

اما این نمی‌شود باید نشان‌ِهای در جای جای خانه برای خودم قرار بدهم. که مرا به وجد بیاورد و به من یادآور شود کارم نویسندگی است. زیرا کتاب، دفتر و خودکار در خانهٔ یک نویسنده داستان دیگری باید داشته باشند. در هر گوشه، از کنار تخت گرفته تا آشپزخانه و روی میزهای سالن، باید لبریز از کتاب باشد و ابزارهای نوشتن. حالا چه لپ‌تاپ باشد، و چه خودکار و برگه‌های یادداشت و دفتر. تا هر زمان در هر جایی از خانه که یک ایده یا حتا عنوانی به ذهنم خطور کرد بنویسم.

پس باید با چیدمان مناسب و خلاقانه، جهانِ ایده‌آل خودم را حتا در مختصات کوچک برای خودم بسازم.

زیرا بنجامین هاردی در کتاب خواستن توانستن نیست می‌گوید: «بخواهم رو راست بگویم، مسئله، انتخابِ محیط است. شما مسئول شکل دادن و انتخاب کردن محیطی هستید که در نهایت شخصی که می‌شوید و سرنوشت شما را شکل می‌دهد. طراحی محیط پیرامونتان مهم‌ترین مسئولیتی است که بر عهده دارید. انتخاب و شکل دادن محیط در مرکز «ارادهٔ آزاد» قرار دارد چرا که انتخاب شما و عوامل بیرونی به طور مستقیم در شخصی که می‌شوید بازتاب می‌یابد.»

بنابراین در این سطرها کشف می‌کنم هر چه‌قدر محیط سازگارتر باشد برای نوشتن و خواندن، نویسنده به نوشتن بیشتر ترغیب می‌شود.

پس باید یک حصر کاغذی برای خودم بسازم، مثل هانتا، شخصیت کتاب تنهایی پر هیاهو را می‌گویم. باز به دور و اطرافم نگاه می‌اندازم و به وصل شدن سرنوشتم با محیطم می‌اندیشم باید کاری انجام دهم. و طرحی نو در اتاقم دراندازم.

میز تحریری سفارش می‌دهم. سفید و لبریز از طبقات. چیدمان اتاق را تغییر می‌دهم. تمام طبقات، کمدهای اتاق را لبریز از کتاب، دفتر، کاغذ و خودکارهای رنگی می‌کنم. و لپ‌تاپ، مهمان همیشگی میز تحریرم می‌شود. تا خودم را در دنیای کتاب و نوشتن غرق کنم‌ تا بتوانم از کمترین فرصت‌ها، بهینه‌ترین استفاده‌ها را ببرم.

و یک نکتهٔ باریک‌تر از مو این که تنها محیط فیزیکی و بیرونی من نیست که باید تغییر کند. بلکه باید بدانم یک محیط ذهنی هم وجود دارد که برای نویسنده از اهمیت بیشتری هم برخوردار است.

که باید با نوشتن، با اندیشیدن، با خواندن به آن دست بیابد. او را غنی‌تر سازد. تا جهان‌بینی خود را بیابد. و وسعت ببخشد.

و امروز که با دوستم در مورد این نوشته‌ام و خانهٔ یک نویسنده صحبت می‌کردم. به ناگاه متوجه شدم که موبایل هم می‌تواند خانهٔ دیگر نویسنده باشد. یعنی باید دفترچه یادداشت موبایل لبریز از نوشتن باشد و حتا فهرست کتاب‌های که باید بخوانم. و اینستاگرام، تلگرام و هر جای دیگری از موبایل من باید یادآور همین موضوع برای من باشد که من نویسنده هستم. پس باید کانال‌ها و حتا پیج‌های داشته باشم که در راستای نویسندگی باشند. و مهم‌تر از این تنها یک مصرف‌کننده در این فضا نباشم و خودم هم در این رسانه‌ها تولید محتوا کنم و کانال داشته باشم. بنویسم و انتشار دهم.

سمیه فروزنده

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *