چندی پیش دوستی از کارهای متعددی که میخواهد انجام دهد گفت از راهاندازی سایت گرفته تا ادامه تحصیل در رشتهٔ جامعهشناسی و حتا برای طراحی سایت خودش به کلاسهای مربوطه برود. و زمانی بیابد برای نوشتن کتابش و و مقالاتی که باید در سایتش بنویسد. و کتابهای که باید بخواند برای تحقیق و تحلیل. و وظایف مادری و خانهداری و هزار نقش دیگرش.
و همان مسائلی که من هم این روزها با آنها دست به گریبانم و گاه همین زیاد بودن وظایف من را هم به کلافگی و دلزدگی دچار میکند.
و باز میرسم به محدودیت و مدیریت و کلمهٔ دیگر که در موضوع محدودیت به آن اشارهٔ کرده بودم و اینجا اهمیتش را بیش از پیش کشف میکنم. کلمهٔ برونسپاری. به زبان ساده یعنی درخواست کمک کردن از دیگران و این را در همین روزها دوستی به من یادآوری میکند.
در باهمنویسی که با هم داشتیم قرار شد فهرستی با هم بنویسیم که امروز چه کارهای میتوانیم انجام دهیم که متفاوت باشد و بکر.
و او از من خواست دستور پخت یک غذا را برایش بنویسم. و من برای او نوشتم که این کار متفاوت و بکر را خودت باید انجام دهی. و جواب او مرا به تعجب واداشت. خب من همین الان کاری که کمتر انجام میدهم را انجام دادم و او درخواست کردن از دیگران است. و این همان کاری بود که من و آن دوست پر مشغلهام هم باید میآموختیم. و گاه به درست و به جا از آن استفاده کنیم. مثلن آن دوست طراحی سایتش را به دیگری بسپارد. و حتا در کارهای منزل و کارهای دیگر برونسپاری انجام دهد. که اتفاقن همین درخواست از دیگران خود میتواند اقدام مدیریتی و شجاعانهٔ محسوب شود.
اما نکتهٔ در این میان است که باید بدانیم کجا و از چه کسی درخواست کمک کنیم و چگونه برونسپاری کنیم؟ که آنهم خود مهارتی است و متقابلن راه و رسمی دارد.
سمیه فروزنده
آخرین دیدگاهها