چرا یک نویسنده باید آن‌شرلی‌وار زندگی کند؟

خب اگر مستقیم و چکشی بخواهم بگویم که چرا یک نویسنده باید آن‌شرلی‌وار زندگی کند به خاطر طرز تفکر آنه است و جهان‌بینی‌‌اش.

و اولین توصیه‌ام این است که آن‌شرلی‌ را به هر طریقی که می‌خواهید ببینید یا بخوانید. حتا اگر قبلن دیده و خوانده باشید. دوباره بخوانید و ببینید البته این بار به معنای واقعی آن.

و اما اولین نکته برمی‌گردد به نگاه آنه که انگار هر موضوع و اتفاقی هر چند ساده نخستین بار در جهان اتفاق می‌افتد و تنها او کاشف آن است.

و به این صورت هیچ چیز در چشم او عادی و بدیهی نیست. از آسمان گرفته تا طلوع و غروب و حتا پرواز پرنده‌‌ها.

دومین نکته با تمام حواس‌پنجگانه‌اش  در حال حاضر حضور دارد. و حتا شاید بالاتر از این پنج حس را کشف‌ کرده و انگار با حس‌های ناشناخته البته برای ما، زندگی را تجربه می‌کند.

سومین نکته رؤیاپردازی و تخیل فوق‌العاده اوست. و در رویدادهای که حتا در واقعیت رخ می‌دهند باز هم تخیل را می‌گنجاند.

چهارمین نکته آن‌شرلی‌ با آن‌که غم‌های بزرگی دارد اما سکوت نمی‌کند و حرف می‌زند و حرف. و حتا از رنج‌هایش بیرون می‌آید و معنای متفاوتی به آن‌ها می‌بخشد. و از آن‌ها حرف می‌زند. و البته که اینجا نویسنده باید به جای حرف از اندوه و رنج‌هایش آن‌ها را باید بنویسد و بنویسد.

پنجمین نکته آن‌شرلی‌ خودِ خودش است. بدون ریاکاری. بدون خودسانسوری. و خودِ منحصر به فردش است تمام قد. و جهان درونی خودش را خودش ساخته. بدون آن‌که از قضاوت و نگاه دیگران بترسد.

ششمین نکته آن‌شرلی‌ با تمام وجود در اکنونِ اکنون زندگی می‌کند. و برای همین کاملن موضوعات را درک و تحلیل می‌کند. و مهم‌تر از همه از زندگی هم لذت می‌برد.

هفتمین نکته با تمام اشیاء و پدیده‌ها حرف می‌زند. جوری که انگار همه چیز برای او زنده است و جان دارد. و حتا به اسم‌هایی که دیگران برای آن‌ها قرار داده‌اند بسنده نمی‌کند و خودش برای همه‌ پدیده‌ها و احساس‌ها نام می‌گذارد. و کلمهٔ تازه خلق می‌کند.

و حالا به نظر شما دوست عزیز، دیگر کدام یک از ویژگی‌های آن‌شرلی‌ را باید یک نویسنده داشته باشد؟

سمیه فروزنده

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *