- آیا برای شما دوست عزیز هم پیش آمده است که در ذهنتان ایدهها و طرحهای برای نوشتن داشته باشید، اما زمان اجرای آن نوشتن خوب پیش نرود و یک داستان پر و پیمان و تمام عیار نشود؟
به نظر شما مشکل چیست و از کجاست؟
البته که این مسئله یکی از دغدغههای اوایل نویسندگی من هم بوده، وقتی با ذوق و شوق شروع به نوشتن میکردم اما در میانهی راه نوشتن به سکته دچار میشد و به دنبال این که بتوانم معنا و مفهوم آنچه را میخواهم برسانم مستأصل میشدم و گاه دلزده و سرخورده از ادامهی نوشتن و مسیر نویسندگی میشدم.
بله درست حدس زدید مشکل زیر سر دایرهٔ واژگان بود اگر قطر و شعاع دایرهٔ واژگان یک نویسنده، کوچک باشد همین میشود که دیدید. یعنی در زمان نوشتن در باتلاق کلمات گیر میافتد و نمیتواند موضوع را بسط و گسترش بدهد و رمق قلم او گرفته میشود.
قلم نویسنده به تتهپته دچار میشود چنان که نگو و مپرس و با آنکه تفکر و چیزکی در ذهن نویسنده است اما حیف که به نوشته تبدیل نمیشود که نمیشود.
پس در جستجوی راهکارهای برآمدم تا بر این مشکل فائق آیم.
اولین راهکار: کلمهبرداری
به دو صورت یکی زمان مطالعه کتاب و دیگری در تماشای یک فیلم عالی صورت میگیرد.
دومین راهکار: وسیع کردن حوزهیمطالعاتی
به صورتی که در تمام زمینهها و از نویسندگان متعدد از جمله شعر، فلسفه، روانشناسی، رمان، داستانکوتاه، آموزشی، توسعه فردی و….. بخوانم.
همین دو راهکار بسیار به من کمک کرد تا دایرهای واژگانم را بتوانم افزایش دهم.
در شهریور ۱۴۰۱ در دورهمی که در اصفهان با حضور استاد کلانتری برگزار شد شرکت کردم یکی از نکتههای نابی که در آن جلسه مطرح شد کلمهٔ سال بود.
یعنی یک کلمه باید انتخاب میکردیم تا یک سال روی آن با تمرکز کار میکردیم.
هر کدام از دوستان عزیز در دورهمی کلمهی انتخاب کردند نظم، برنامهریزی، نوشتن، کتاب، مطالعه، تمرکز، انتشار، تولید محتوا، وبلاگنویسی، صفحاتصبحگاهی و……..
اما من در آن جمع هنوز در حال کلنجار رفتن و دو تا چهار تا کردن تا کلمهٔ بیابم که بسیار کامل و جامع باشد، چند بار کلمهی سال را تکرار کردم کلمه و نزدیک بود که در آن حین فریاد زنم آب در کوزه ما تشنه لبان میگردیم.
بله کلمهٔ سال من هم پیدا شد و آن کلمه همان «کلمه» یا «واژه» و همان لغت بود.
پس فکر کردم با این انتخاب میتوانم به نظم، به ساختار داستان، به تولید محتوا، به تمرکز، به مطالعه، انتشار و نوشتن و به نویسندگی برسم زیرا چون که صد آید نود هم پیش ماست.
پس در این ۶ ماه اخیر بیشتر به اهمیت این موضوع رسیدم زیرا کلمه مانند هستهی اصلی است که گاه حتا به چشم هم نمیآید اما نقش کلیدی در جهان دارد کلمه هستهی اصلی نوشتن محسوب میشود که باعث میشود یک جمله ساخته شود، سپس یک داستان و یک شاهکار ساخته شود.
پس به این نتیجه رسیدم هر کلمه به تنهایی میتواند دنیای نویسنده را غنیتر و وسیعتر کند.
پس برای نویسنده ضرورت دارد که روی کلمات حساسیت خاصی داشته باشد، و این یعنی نویسنده یکیک کلمات را مزه مزه کند. آنها را بچشد. آنها را ببوید. آنها را لمس کند. آنها را بشنود. یک دل سیر به تماشای قد و بالای کلمات بنشیند. در کل با کلمات زندگی کند. آن موقع است که یک نویسنده از نانویسنده متمایز میشود.
راهکار سوم: کلمهبرداری روزانه
به این صورت که در پایان روز اتفاقات و ذهنیات خود را از گفتوگوهای روزانه چه درونی، چه بیرونی به صورت کلمه مینویسم.
به خاطر همین نیاز بود به یک شنوندهٔ فعال تبدیل شوم. شنوندهٔ فعال یعنی در مکان و زمانِ حال حیوحاضر، تمام و کمال حضور داشتن.
پس کلماتی که در تور کلمهیابی روزانهی خود جمع کردهام را پشت سر هم روی کاغذ میریزم.
راهکار چهارم : یافتن مترادف، متضاد، هم خانواده و ریشهی کلمات است.
تا زمانی که یک کلمه را نیاز دارم بتوانم از مترادفهای آن به صورتهای مختلف استفاده کنم و کلمه را سبک سنگین کنم و بهترین کلمه را انتخاب کنم.
راهکار پنجم: از کلمات بکر و جدیدی که یافتهام در صفحات صبحگاهی، آزادنویسی روزانهای خود استفاده کردم و حتا در بیان و صحبتهای خود آنها را گنجاندم تا ملکهی ذهن من شود.
پس در این روزهای ابتدایی سال تصمیم گرفتم کلمهٔ سال ۱۴۰۲ من باز هم واژه باشد. تا دایرهٔ واژگان من از یک سیارک کوچک ته کهکشان به یک سیاره درست و حسابی بدل شود تا بتوانم کلمات خوشتراش را بیابم و با آنها به نوشتار خوشفرم دست پیدا کنم.
پس نویسنده باید کلمات را از زوایای گوناگون بررسی کند. هنگام مواجه شدن با یک کلمه گل از گل نویسنده بشکفد و آن کلمه رنگ و بوی نوشتههایش را دگرگون کند.
اگر نویسنده کلمه را بشناسد میتواند تکنیکهای داستانی را در نوشتن پیاده کند.
حالا شما دوست گرامی چه راهکار و پیشنهاد دیگری برای افزایش دایرهای واژگان دارید با ما اشتراک بگذارید؟
راستی کلمهٔ سال شما که بتواند زندگی شخصی و حرفهی شما را متحول کند چیست؟
آخرین دیدگاهها