معرفی فیلم: «هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟»

فیلم هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟

برگرفته از زندگی واقعی لی ازراییل

Can You Ever Forqive Me

کارگردان: ماریل هلر

یک ساعت و ۴۴ دقیقه

محصول آمریکا- ۲۰۱۸

در ژانر زندگی‌نامه‌ای، کمدی- درام

فکر می‌کردم با دیدن فیلم «هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟» یک طومار بلند بالا از نکات اعجاب‌انگیز برای نوشتن و نویسندگی می‌نویسم. اما انگار تیرم بدجور به سنگ خورده است. آخر لی ازراییل معرف یک نویسندهٔ شکست‌خورده بود و حتا نشان‌دهنده‌ی آن‌که یک نویسنده هم می‌تواند اشتباهات بزرگی در زندگی و حتا حرفه‌ی خود داشته باشد. نه این فیلم برای بدنام کردن نویسندگان ساخته نشده بود و خبر بد هم همین بود، ماجرا واقعی، واقعی بود. پس در پایان یادداشت‌هایی که از این فیلم نوشته‌ام. می‌نویسم نکته‌ای نیست که در موردش مطلبی بنویسم‌ و انتشار دهم.

به جمله‌ٔ خودم نگاهکی می‌اندازم. و با یادداشت‌هایم چشم در چشم می‌شوم. البته که بسیار نکته هم دارد آخر گاهی می‌شود از اشتباهات دیگران درس‌های مهم‌تری گرفت.

پس شروع می‌کنم به فهرست‌نویسی و اشتباهات لی را تیتروار می‌نویسم. تا از آن‌ها بر حذر باشم.

در حین نوشتن به یاد جملهٔ درخشان از جورج دبلیو کراین می‌افتم.

یک بار دیگر آن را بلند برای خودم می‌گویم و رونویسی می‌کنم.

«هیچ شغلی آینده ندارد. آینده در انسانی نهفته است که آن شغل را حفظ می‌کند.»

چه قدر این جمله در زندگی واقعی لی ازراییل به وضوح نمایان است. و نشان می‌دهد که همه‌چیز بستگی به شخصیت و روحیه‌ی خودمان دارد نه شغل و پیش‌بینی‌های ما، در مورد آینده‌ی آن شغل.

لی یک بیوگرافی‌نویس است. در مورد زندگی دیگران می‌نویسد. کاری که هیچ اثری از خود او بر آن نقش نمی‌بندد. و‌ همین از خود ننوشتن باعث انسداد ذهنی این نویسنده می‌شود. او بسیار عالی می‌نویسد حتا در حد نویسندگان برتر جهان اما برای اینکه مورد انتقاد قرار نگیرد به اسم‌ دیگران می‌نویسد. و همین مشکل بزرگ او می‌شود.

اشتباهاتی که لی ازراییل در فیلم «هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟» مرتکب شد که هرگز هیچ نویسنده‌ی نباید حتا به ذهنش خطور کند.

۱) اعتیاد به الکل

۲) شلختگی و انضباط شخصی نداشتن

۳) از خود روایت کردن و از خود نوشتن هراس داشتن

۴) بزدل و ترسو بودن در زمینه‌ی نوشتن

۵) از انتقاد و زیر ذره‌بین رفتن دوری جستن

۶) اشتباه ششم لی آن بود که فکر می‌کرد حرف جالبی از خودش برای گفتن و نوشتن ندارد.

و کاش حرف آنا را زودتر می‌شنید و می‌دانست که خودش هم به تنهایی منحصربه‌فرد است.

۷) برنامه‌ریزی در زندگی شخصی نداشتن

۸) ارتباط و روابط سالم و گسترده نداشتن زیرا سهم بزرگی در حرفه‌ی نویسندگی دارد.

۹) تغییر را ناممکن دانستن و در برابر آن مقاومت کردن.

۱۰) شکیل و تمیز نبودن ظاهر و محیط

زندگی‌اش.

۱۱) قانون‌مند نبودن و طبق اصول رفتار نکردن.

۱۲) اتفاقات و روزمرگی‌های زندگی خود را نادیده گرفتن.

۱۳) تنها یک منبع درآمد داشتن که به نوشتن متصل بود.

نکته‌ی برایت بگویم

در دادگاه لی در اعترافاتش جمله‌ی را می‌گوید که ذهن مرا حتا پس از روزها به خود مشغول کرده است. «من نویسنده‌ی واقعی نیستم.» پس می‌اندیشم ویژگی‌های یک نویسنده واقعی چه می‌تواند باشد؟

امروز با خوانش این جمله «نویسنده‌ی واقعی کسی است که همه‌چیز را مشاهده می‌کند، و البته به طور ویژه‌ای هم خودش را.» از جان هاوارد گریفین درک می‌کنم که چرا لی نویسنده‌ی واقعی تا آن روز نبوده است. درست حدس زدید برای آن که خودش را نادیده گرفته بود. و از تجربیات زبسته‌اش هیچ نمی‌نوشت.

یک قانون

یک قانون که در این فیلم برای همیشه باید به خاطر بسپاریم این است که خودِ واقعی‌مان باشیم زیرا دیگران وجود دارند. و کتاب خودِ، خودمان را بنویسیم. و هر لحظه آدم بهتری باشیم و تمام‌.

کاش لی زودتر از زندگی خود نوشته بود تا هرگز کتابش لقب نفرت‌انگیز نمی‌گرفت و کتابش تنهای تنها شگفت‌انگیز بود و شگفت‌انگیز.

نویسنده: سمیه فروزنده

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *