من از آن موفقهای یکشبهام که روند شکلگیری توفیقش بیست سال طول کشید.
لورا ویتکامب
این کلمات در کنار هم مرا جادو میکنند. زیرا نکتهی بسیار مهم درون خود دارند که توشهی من در مسیر نویسنده شدن میشوند تا زود خسته نشوم و زود در جا نزنم.
در حین تکرارِ نقلقول، یکی از جملات جیمز کلییر پروازکنان به سمتم میآید.
همان که میگوید: «تمام چیزهای بزرگ از شروعهای کوچک به دست میآیند. تصمیمی کوچک و ساده بذر هر عادتی است؛ اما وقتی تصمیم تکرار شود، عادت جوانه میزند. بعد هم قدرتمند میشود، ریشه میدواند و شاخههایش گسترده میشود.»
بله موفقیتهای یکشبه، یک پشتصحنه هم دارند که نادیده گرفته میشوند و آن تصمیم و اجرای آن هدف است. که اغلب مستلزم تغییر هم است آن هم در عادتهای روزانه و این تغییر از سالهای سال پیش از موفقیت شروع میشود.
بعد تکرار و استمرار بر همان عادت روزانه و مداومت بر آن عادت که حتا گاه ملالآور هم میشود اما ادامه مییابد به دستاوردی بزرگ منجر میشود.
پس این نکته را آویزهی گوشمان کنیم که یک شبه و در فاصلهٔ زمانی اندک، بدون تلاش و به امید داشتن استعداد نمیتوان ره صدساله را یکشبه برویم. پس این افسانه را به دست قاصدک فراموشی بسپاریم.
پس به خود یادآور میشوم اگر طاووس خواهی باید جور هندوستان را هم بکشی، کفش آهنی باید به پا کنی. بسیار دود چراغ نوشجان باید کنی. از بیهودگیهای بسیار باید بگذری. اولویت روزهایت را باید به نوشتن و خواندن بدهی. کاغذ سیاه کنی. مچاله کنی. ناامید نشوی و باز هم و باز هم روزهای زیادی را به نوشتن اختصاص دهی.
نکتهی باریکتر از کابل برق:
تکرار و غرق شدن در یک کار به تنهایی کافی نیست و تلاش ما در این سالها باید آگاهانه باشد.
تلاش آگاهانه چیست؟
تلاش آگاهانه یعنی: تمرینهای هدفمند داشتن، یادگیری و آموزش مناسب و مهمتر از آن به مرور تمرینهای سنجیدهتر، سنگینتر و پیچیدهتر انجام دادن.
اعتراض دارم
به کدام مورد؟ معلوم است به عدد بیست در نقلقول زیرا بر این باورم که با تلاش آگاهانه که ذکر خیرش در سطرهای بالا بود و با تمرین هدفمند و آموزش صحیح میتوان این عدد را به نیمه، حتا به ربعِ این سالها و حتا کمتر از آن هم رساند. اما این دیگر بستگی به همت و پشتکار خودِ شما، بله خودِ شما دوست عزیز دارد. چون بسیار گزارش شده افرادی بیش از بیستسال هم در حال کار بودهاند اما هرگز از آنها آبی نه برای خودشان و نه برای دیگران گرم که هیچ حتا ولرم هم نشده.
یافتم یافتم
فرمول موفقیت را منظورم است که میشود:
تمرینهدفمند + تلاشآگاهانه+ زمان = موفقیت
قاضی کردن کلاه:
یعنی به تمرینها و تلاشهای که در طی روزها و سالها انجام دادهایم نگاهکی بیندازیم، کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم برای رسیدن به موفقیت یکشبه از چه کارهای چشمپوشی کردهایم و چه کارهای را در اولویت قرار دادهایم.
پس اگر روزهای زیادی را با تلاش آگاهانه، آموزش و تمرین هدفمند در راه نویسنده شدن پشت سر گذاشتهایم آن موقع باید امید داشته باشیم که به زودی به یاری خدا یکشبه به موفقیت هم برسیم.
به امید آن روز
🖋️سمیه فروزنده
آخرین دیدگاهها