چرا آدمهای فستفودی نویسندگان حرفهی نمیشوند؟
زیرا دورنگری و سرمایهگذاری بلندمدت برای نویسنده شدن ندارند. خیلی زود توقع دیده شدن و به نتیجه رسیدن را انتظار میکشند و همهی اینها یعنی صبور نیستند.
پس رابطهی مستقیمی بین نویسندگی و صبر وجود دارد. یعنی هر چه صبورتر باشیم در مسیر نوشتن سرخورده نمیشویم. و با هر نیش بادی نمیلرزیم و عقب نمیمانیم.
پس نوشتن سخت محتاج صبر و مترادفهایش است یعنی نیازمند حوصله، تابآوری، تحمل، طاقت، بردباری و شکیبایی است.
« به قول بوفن هنر یعنی حوصلهٔ زیاد.»
زیرا نویسنده شدن زمانبر است و چیزی شبیه به راه رفتن لاکپشت پیش میرود. به همین منظور زود با یک پاسخ ابتدایی در زمان تحقیق و پژوهش نباید قانع شد و باید کنار موضوع ماند و به بازنویسیهای مکرر دست زد. و همینطور با یک نقد و بازخورد منفی دلزده و ناامید نشد.
یک نکتهی بسی مهم این است که صبور بودن را به معنای بیکار ماندن و منفعل بودن قلمداد نکنیم.
یک نویسنده باید بداند هیچ دستاورد ارزشمندی نیست که از مراحل سخت گذر نکرده باشد. پس موفقیت به صبر و حوصله نیازمند است.
نادر ابراهیمی میگوید: «اراده به نویسندگی، تمرینِ صبوری بیحساب است.»
یعنی رشد برای یک نویسنده در گذر زمان اتفاق میافتد و البته با تمرینهای آگاهانه که هر روز کمی سنگینتر و پیچیده تر میشود. زیرا رشد یک فرآیند است.
چگونه صبرمان را ارتقا دهیم؟
۱) رمان بخوانیم آن هم چند جلدی مثل خانودهی تیبو، در جستجوی زمان از دست رفته، آناکارنینا، ابله و …..
۲) جدول سودوکو حل کنیم.
۳) یک پازل بزرگ را تکمیل کنیم.
۴) کار هنری مثل نقاشی، ساز زدن یا بافتنی انجام دهیم.
۵) در مورد بیصبرهایمان بنویسیم تا آنها را شناسایی و ریشهیابی کنیم.
۶) ورزش کنیم و تنفس صحیح داشته باشیم.
۷) پیادهروی کنیم.
شما دوست نویسنده چه راهکاری را پیشنهاد میکنید تا بتوانیم صبورتر شویم؟
نویسنده: سمیه فروزنده
آخرین دیدگاهها